هزار مژده که آمد بهار و گل خندید

روزمرگی
آخرین نظرات
  • ۳ شهریور ۹۶، ۲۰:۵۰ - قالب رضا
    :)
  • ۱۱ تیر ۹۶، ۱۲:۲۳ - نیما نوری نژاد
    عالی

..بیثبقثصفق54ف

يكشنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۵، ۱۱:۵۸ ق.ظ


اول از همه بگم که زندگی خیلی خوب و قشنگه. این روزا جزو روزای خوبه زندگیه. بی بهونه.

فقط حالم خوبه.

اگه چیزی اینجا مینویسم ؛ خیلی وقتاش "غر نامه" است.  اصلا باید اسم اینجا رو بذارم  "غر نامه " یا "عق نامه ". 

زندگی به اون بدیهای که اینجا مینویسم نیست.

میدونی ؟ بعضی وقتها واقعا تو فشارم ، خیلی بیشتر از اینکه بخوام و بتونم شرح بدم. اما خیلی وفتاها ، صرفا " غر "
   هست و بس.  مثلا  وقتی که از نسترن بد میگم یا همه چی رو گردن نسترن میندازم تو زندگیم.  فک میکنم واقعا اینجوری نیست.

من نسترن رو دوست دارم. جدی میگم. روابطمون خییییییییییییییییییییییییلی بهتر از اینیه که اینجا مینویسم.

البته به خودش هم گفتم که من ، خیلی بیشتر از اون دوسش دارم. اون اگه( 60_+ 5 ) درصد دوسم داره من (5%_+85 )درصد دوسش دارم شایدم بیشتر .

به هر حال. امروز هوا عالیه و من حس خیییییلی خوووووووووووووووووووووووووبی دارم.

واما حرفهام . غر نامه. نه بذار بنویسم" درد و دل "    ( درده دل  درسته ها. نه درد وو دل  ) .  حالا هرچی ...


داستان از اینجا شروع شد که من و نسترن از اواخر زمستان پارسال تصمیم گرفتیم بوت بلند بخریم.از اینایی که تا زانوئه.

پارسال گفتیم دیگه آخر فصله و  ول کن بابا. بذار سال دیگه. هرچی هم مامان بهمون اصرار کرد فایده نداشت.

تا رسید به امسال.

امسال هی نسترن گفت : " م" ؟؟؟ کی بریم بوت بخریم؟

هی امروز و فردا کردم و محرم اومد و حالا بذار صفر تموم شه و ال و بل.

راستش پارسال دلم میخواست اما امسال اصلا . با خودم میگفتم یه بوت بخرم 500 -600 تومن که چی آخه ؟؟ مگه چقد جا میتونم بپوشمش. من که آدمش نیستم همه جا بپوشم. روزمره که نمیپوشم. دانشگاه که نمیپوشم و ... چرا بیخود خرج کنم؟

اما به کسی نگفتم دیگه. امروز و فردا کردم.

جمعه صبح نسترن زنگ زد که " م" بیا بریم  "  پاندورا"  و  " یاک "  و  آفای "ج ..." رو نگاه کنیم.

گفتم : باشه. رفتیم و نگاه کردیم. پاندورا و یاک هرچی داشتن همه پاشنه دار بود و  "زلم زین بویی "  یعنی سگگ مگگ دار و اینا .

رفتیم آقای ج. آقای ج  کفش چرم زنونه فقط میدوزه. کفش هاش حرف نداره. راحت و پردوام . آخ نمیگه. حتی میتونی باکفشهاش ورزش کنی و پیاده روی طولانی. 

مامان ، پارسال برای من و نسترن یه کفش خریده بود. دونه ای 150 تومن کلا 300 هزار تومن.

رفتیم اونجا. اونجا بوت ساده ی بلنده بدون پاشنه داشت . همونجوری که مد نظرمون بود . اما بیرونمون کرد  :-)))))) .  داشت بار تحویل میداد. گفت عصر بیاین.

خداروشکر فک کردم در رفتم .

تا دیروز عصر که من دانشگاه بودم. نسترن رفت و پوشید و پسندید. اما سایز پاش نداشتن. قرار شد براش بدوزن. قرار گذاشت که منم فردا صبحش یعنی امروز ضبح برم و بپوشم و بعدش 2 تاش رو با هم آماده کنه. 

من و نسترن هم جثه ایم و سایز پامون هم هردو 36 . نسترن گاهی 36.5  هم میپوشه. ..

شب که نسترن بهم گفت : گفتم نه بابا. من میخوام چی کار. ؟؟؟ قیمتش 420 بود گویا. نسترن هم نپرسید. دید که به خانوم دیگه ای میگفت.  اما خودش مطمئن نبود.

 گفتم من نمیخوام. نسترن عصبانی شد گفت : یعنی چی  نمیخوای ؟ قرارمون بود . مسخرشو در اوردی.  به قول مامان سالی اینقد میگیری یعنی 400 تومن یه بوت نمیشه برات ؟  خسیس بازی در میاری و ...

گفت : جان من ، جان مجید ، حان مامان ، جان ترانه اگه فردا نری دیگه باهات حرف نمیزنم. ...

مامان دعواش کرد گفت جوون بجه رو قسم نخور هرگز..

 خلاصه.

اونا که نبودن دیدم مامان هم اصرار میکنه .

گفتم : منی که هنوز پول توجیبمو از تو میگیرم  400-500 بوت خریدنم چیه؟

گفت : بقول نسترن اینهمه در میاری وو فلان .

گفتم :...

 گفت :...


شب بعده شام دوباره بچه ها اصرار کردن و رفتیم بالا. باز بحث بوت شد.

مجید گفت: چرا اونروز به من گفتی پولیورت دیگه کهنه شده .؟ 

چرا خودت نمیخری ؟

گفتم : تو داری خودتو با من مقایسه میکنی ؟

نسترن گفت : این همه در میاری یعنی سالی یه بوت نمیشه؟

گفتم : پیش شما بمونی همش میگین اینو بخر و اونو بخر.  لپ تاپ بخر . دوربین بخر .  مبایل بخر . فلان کن . اینو بخر و اونو بخر.

مگه من چقد در میارم. مگه شما همـّه ی درامده سالتون رو خرج میکنین؟؟؟

یه لپ تاپ سونی بگیرم 5 تومن. یه دوربین بخرم حداقل 15 -20 میلیون . ... چقد مگه درمیارم.

نسترن گفت : مردم نصفه تو هم درامد ندارن. اونا همه پوشیدن.

گفتم : اونا رو نمیدونم. شاید "جیب خالی ، پزه عالی " باشن.

نسترن گفت : خب میخوای نگه داری چی بشه؟ هی سپرده میذاری که چی  ؟  شاید دور از جون مثه این آقاهه تو فیلمه الان  یهو افتادی و مردی  ، چرا استفاده نکنی از پولات.

دیگه ادامه ندادم. یه سکوتی لحظه ای خکم فرما شد.

رفتیم پایین مامان باز اصرار کرد. گفت : تو که نمیخوای بخری. من میخوام بخرم. تو که پولتو دست نمیزی.

گفتم : دیگه بدتر.

...

گفتم : من شرایطم با اونا فرق میکنه . اونا سالی کلی درامد دارن. نسترن تنهایی فقط ماهی 4تومن حداقل درامد داره.

اونا خونه دارن . ماشین داره. ویلا دارن میسازن. و و....



نسترن لابه لای حرفاش گفته بود : اگه نخری ما برات تولدت میخریم.


مامان گفت : اگه برات تولدت بخرن من خوشم نمیاد هاااا . بهت بگم .

...

گفت : اصلا خودم میرم و سفارش میدم

گفنم : مادر من ، واقعا اینکه اون بوت رو بخرم یا داشته باشم خوشحالم نمیکنه. چرا چیزی که احساسی در من ایجاد نمیکنه رو باید داشته باشم.  وقتی که اصلا داشتنش خوشحالم نمیکنه ...


میدونی ؟ هر دو با فکر رفتیم تو تخت.

.....................

میدونی من همش سالی 12 تومن میگیرم از اینجا. اونم تو این 3 سال یه 12 تومن گرفتم فعلا. که اونم گذاشتم همونجوری تو بانک.

 من بیمه ام رو قطع کردم برای اینکه هزینه اش سنگین بوده. بهم گفتن ( نسترن ، مامان )  بهم گفتن بشین به انتظار  " مرده خوری"  یا میراث . که بعد از پدر و مادرت حقوقشون به تو میرسه چون ازدواج نکردی. دیگه چرا الکی پول بیمه بدی که بعدش همین حقوق رو بگیری. همینجوری بهت میرسه دیگه. 

میدونی ؟ من هنوز نمیتونم خرج خودم رو بکشم.

...

...

...

...

...

میدونی ؟ به مامان گفتم : من فعلا دستم نمی رسه که پول بیمه بدم. اما وقتی تونستم بیمه خودم رو بر قرار میکنم دوباره. نمشینم به انتطار که حقوق تو و بابا  بهم برسه.

میدونی ؟ این قضیه بیمه بیشتر از اونچه که بخوام شرحش بدم و برای کسی قابل فهم و درک باشه  آزارم میده و برام درد داره. ...


میدونی ؟ تصمیم قاطع دارم از ابتدای سال 96 دیگه هیچ پولی از مامان قبول نکنم . به خودش هم گفتم. دیگه بسه . میخوام از سود ماهانه سپرده هام استفاده کنم. فک کنم تا اون موقع با احتساب 12 تومن سال گذشته که قرار امسال بگیرم یه 45 تومنی داشته باشم.

لطفا اذیتم نکنید.

میدونی ؟ خدا بزرگه. 

اوه مجید اومد



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۹/۲۱
مریم م.م

نظرات  (۱)

۲۲ آذر ۹۵ ، ۱۷:۰۰ بای پولار
ایشالا هرچی می شه طوری بشه که هم جیبت پر تر بشه و هم عزت و سربلندیت .
پاسخ:
ان شاءالله.  ان شاءالله.
برای شما هم انشاءالله  همین جور باشه.
دعای خیلی خوبی بود. دوس داشتم.
قسمت پر پولی جیب اونقد مهم نیس ها.  همین که محتاج کسی نباشی و یکم بیشترش خوبه. بسه.   حالا پره پر هم نباشه مهم نیس. 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی