هزار مژده که آمد بهار و گل خندید

روزمرگی
آخرین نظرات
  • ۳ شهریور ۹۶، ۲۰:۵۰ - قالب رضا
    :)
  • ۱۱ تیر ۹۶، ۱۲:۲۳ - نیما نوری نژاد
    عالی

سمیرا

دوشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۵، ۰۱:۱۶ ب.ظ

 سرم تو کتاب دفتر بود و سعی میکردم از مسایل پیجیده و نامفهوم سر در بیارم.

درو باز کرد و اومد تو .

 - این آموزشگاه آشپزی بغلتون باز نمیکنه ؟

گفتم : چرا. میکنه.

- رفتن الان ؟

نمیدونم. زنگ بزنید.

-  ااا باید زنگ بزنم؟

در بست و رفت.

باز برگشت. کسی نیست. بعداظهر 4 میان ؟

گفتم نمیدونم. اما هم صبح میان و هم عصر.

اومد جلو.  یه دختر تپل و   هی  بانمک بود.

حرف زد. از کمیته امداد اومدم نامه دارم و ....
الان نیستن . من دیگه کرایه ماشین ندارم برم و دوباره برگردم و  امروز هم بابام بهم پول داد و باید همین امروز کار و انجام بدم.

تلفنم هم چا گذاشتم و ... میمونم تا 4 .

گفتم : ببین رو تابلو شماره تلفن نیس زنگ بزنی ؟؟

 بدو رفت بیرون که نگاه کنه.

وضعیتش رو نگاه کردم. خیلی خوب بود. یه شال ترکیبی با تم صورتی . کفش صورتی که به شالش بیاد و باهاش ست باشه. اوه . ساپورت هم پوشیده.

خندم گرفت از خودم و از تیپ اون .

دوباره برگشت ...

گفتم : تلفن میخوای بهت بدم.

گفت :آره . خونه بگم باید تا 4 بمونم کارامو انچام بدم.

شمارشو گفت و براش گرفتم و دادم دستش.

با مادرش گیلکی صحبت کرد. مفصل توضیح داد . آقای فلانی چی گفت و ...

...

...

...

مامانش گفت : پول داری ؟

گفت : 3 تومن بهم داد. 1800 دادم کرایه ماشین.

مامانه گفت : ناهار ؟

گفت : یه کاریش میکنم . امروزه رو من بگذرونم.  بعدش به کمیته امداد  ، خانم فلان میگم من کرایه ندارم بیام تا اینجا . اگه میدن بهم میام. اگه نه ؛ که نمیتونم بیام.

...


حال و هوام برگشت.  ظرف همممممش 3 تومن داره.  از روستا اومده شهر.  ناهار هم ... 

اوف خدای من .

اینجا همیشه کلی خوراکی و شکلات هست . تصمیم گرفتم یک بهش بدم .

یه ساقه طلایی کرم دار مینو  از این بسته مکعبی ها در اوردم و گفتم :بیا. چند تا کارولین شکلانتی هم بهش دادم .

گفت : نه . مرسی. نمیخوام

گفتم : بردار.

گفت : بیسکویت خور نیستم. کجا بذارم ؟ جا ندارم.

کیفش به نسبت بیسکویت بزرگ بود.

گفتم : خوب بذار یکی دیگه بهت بدم. 

یه  "های بای "  شیرین عسل  بهش دادم . بزرگش رو که سیر بشه. البته اون کارولین قهوه هم  خیلی خوووب  سیر میکنه و نگه میداره. از اونا هم 4-5 تا دادم بهش.

تشکر کرد و گذاشت تو کیفش.

گفت : اسمت چیه ؟

گفتم : اسم کوچیک ؟ یا ؟

گفتم فلانی .

گفت : مریض داری ؟

گفتم : منظورت اینه خودم مریضی دارم؟؟؟   ( فک کردم شاید ترسیده خوراکی ها رو بخوره و درد و مریضی داشته باشم که انتقال بدم.)

گفت : نه . کلا مریض نداری ؟

گفتم : نه.

گفت : آها . میخواستم اگه مریض داری اسمتو تو گروهمون بگم. ما یه گروه دعا داریم.  هرکی مریض داره ؛  حاجت داره .و ...

گفتم : مریض ندارم. حاجت که دارم. یه عاااالمه. ..

گفت : باشه اسمتو میگم تو گروه. 

خندیدم بهش.

گفت : اسمتو بنویس. 

نوشتم.

گفت : اسم پدر مادرتم بنویس.

گفتم : چییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اونا چرا ؟؟؟؟

گفت : زنده ان ؟

گفتم : پدرم  ، نه.

گفت " پس اسمشو بنویس تورگروه اسمشو بگم 5 شنبه ها دعا کنیم .

خندیدم و نوشتم.

گفت : زیارت عاشورا بخون. دعای توسل و 110 تا صلوات.

بهم نگاه کرد و گفت :  فک کردی اینا رو بهم دادی الکیه ؟؟ 

گفتم : نه بابا. چیزی نیس که . قابلتو نداره.

گفت : اینا رو شوخی نگیر. اینگه من امرروز اومدم اینجا و.... همهش کار خداست. شاید دعات کردم و گرفت. اینجور چیزا رو شوخی نگیر .  خدا همه چی رو درست میکنه . 

همه رو سر راه هم قرار میده و وووو ...

گفت اسمم سمیرا مب...   .

درحالیمه درو میبست گفت : اسمت یادم میمونه. تو هم اسمم یادت باشه.

با خوشحالی و دوی بچه گانه رفت.

هنگ بودم ...

چی شد ؟

کی بود ؟

چه جالب بود .


اما

پشیمونم.

پشیمون از اینکه چرا مقداری پول بهش ندادم.  اصلا به مغزم هم نرسید. اینکه به مامانه گفت 3 تومن داشتم. 1800 دادم کرایه ، خب  بچه چه جوری میخواد برگرده ؟؟؟؟

امیدوارم 4 که میاد ببینمش و بتونم کمی پول بهش بدم.

دختر پرحرف ، مرتب ، تپل و بامزه ای بود. و کمی  متفاوت انگار.

 

جقد خوبه کمیته امداد . با همه فحش هایی که میدم.  این آموزشگاه بقل ما خیلی با کلاسه و شهریه اش سنگین. آفرین. برای اینا رایگانه...


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۰/۱۳
مریم م.م

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی