هزار مژده که آمد بهار و گل خندید

روزمرگی
آخرین نظرات
  • ۳ شهریور ۹۶، ۲۰:۵۰ - قالب رضا
    :)
  • ۱۱ تیر ۹۶، ۱۲:۲۳ - نیما نوری نژاد
    عالی

درد حریف ما نشد غصه به کار ما نبود

يكشنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۵، ۱۱:۴۶ ق.ظ

بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک/شاخه‌های شسته، باران خورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپید/برگ‌های سبز بید
عطر نرگس، رقص باد/نغمه و بانگ پرستوهای شاد/خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک می‌رسد اینک بهار/
خوش به‌حالِ روزگار ...
خوش به‌حالِ چشمه‌ها و دشتها
خوش به‌حالِ دانه‌ها و سبزه‌ها
خوش بحال غنچه‌های نیمه باز
خوش بحال دختر میخک که میخندد به ناز
خوش بحالِ جانِ لبریز از شراب
خوش بحالِ آفتاب ...

نقل و سبزه در میانِ سفره نیست
جامت از آن می که می‌باید تهی است
ای دریغ از «تو» اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از «من» اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از «ما» اگر کامی نگیریم از بهار...
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش می‌شود هفتاد رنگ ...


1)  اول اینکه سلام . :-)))))

دوم اینکه  ) چیزی نمونده به پایان سال.

سوم اینکه ) دوست دارم چهارشنبه سوری با دایی اینا بریم خونه حاج خانوم ( مادربزرگ) از رو  آتیش بپرم. خیییییییلی دلم میخواد . اما خب  شاید فتنه بشه. اونم با دایی اینا . اونوقت دایی بزرگه فک میکنه خواهره با دایی کوچیکه دارن  توظئه میکنن. نمیخوام پایان سال ، با حرف و حدیث برای مامان خرابش کنم.

اما خخخخخخیععععععععلی دلم میخواد از آتیییییش بپرم. فقط  خونه حاج خانوم میشه اینکار...



4) ترانه  ، فوضول خانوم شده حسابی.  نمیتونه 2کلمه ای بگه . اما به زور میگه  عممممممه جوونی؟ .  مخصوصا وقتی عصبانی بشه و ماها  با هم حرف بزنیم و حواسمون نباشه بهش. 

خب معلومه دیگه . منم  با شنیدن "عمه جونی "  خررررررررررررررررررررر میشم  هرچی بخواد همونه دیگه.


وقتی با هم یه جا میریم یه فروشگاهی ، جایی ، همه میدونن که من عمه شم. کافیه یکم دور بشم. و برم یه سمت دیگه فروشکاه.  اونجا رو رو سرش میذاره اینقد داد میزنه عممممممممممممه . عمممممممه.

البته این عادتش  از بچگی بوده . حتی تو تابستون هم که خیییییلی کوچکتر بود و هنوز بابا مامان و عمه رو یاد گرفته بود همینجوری بود . همه فوری میفهمیدن عمشم.  برخلاف  املای عمه ، گفتنش برای بچه ها خیلی آسونه. جزو 2- 3 کلمه اولشونه.  اینو قبلا هم بهم گفته بودن.

...


5) نازنین بارداره و هنوز بجز مامان به کسی نگفتم. یعنی نسترن نمیدونه .


6) آها . اینو بگم.  5 شنبه  مشخص شد  کار اینجا فیکسه.  دوباره مذاکره شد و اینا...  بازم مثه قبل از یه طرف خوبه و از یه طرف بد.

نمیدونم بازم حس متناقض . هم خوشحال که بیکار نمیشم. و هم ناراحت که ...

ناراحتی ها رو فعلا بریز دور. 

هرچی که هست.


این آهنگ   " جامد همایون "  خیلی با حاله. خوشم میاد .حس با حالی میده به آدم. دانلودش کردم.  " چنین کنم چنان کنم"


درد حریف ما نشد غصه به کار ما نبود

پیک امید به سمت تو روان کنم روان کنم

می طلبم حریف و می شکنم به دست خود

بغض هزار ساله را نهان کنم نهان کنم


میخواستم   تو این بیته "پیک امید به سمت تو روان کنم روان کنم"     پیک امید به سمت تو      ، رو تغییر بدم  و روی  " تو " رو خط بکشم و بکنمش   " خود "     پیک امید به سمت خووووود  ، روان کنم روان کنم .
اما خط نزدم  و نکردم.  به خودم گفتم :  هی ؟؟؟؟؟  مگه تو با این اعتقاد نداری که  هرکاری کنی به خودت برمیگرده .؟؟؟ گر همه نیک و بد کنی ؟؟؟؟ 
خب ؟
پس " پیک امید "  به سوی  او  روان کن. به سوی همه روان کن.  کائنات خودشون  چندین برابرش رو به سوی خودت بر میگردونن.
اما میدونی ؟  این آهنگه  اخه داره واسه  یارش میخونه .   اگر تو یار من شوووووی  چنین کنم چنان کنننننم.

جانا تو ماه روشنی زیبا به بزم شبنمی

حالم دگرگون می کنی تو ماه رویای منی

جانا تو ماه روشنی زیبای بزم شبنمی

حالم دگرگون می کنی تو ماه رویای منی

حالا هرچی.  شعر با حالیه. ریتمشو  دوس دارم. نحوه خوندنش رو دوس دارم. حس خوبی بهم میده.  باید حتما با صدای حامد همایون گوش کرد.


7)  نسترن اینا ، به احتمال زیاد لحظه سال تحویل سر کارن.   کارد بزنی خونش در نمیاد. سکته نکنه تا اون موقع از حرص و جوش ریال شانس آوردیم.  اخه  ا. ن . ت . خا . بات  چه ربطی به  مسئول فنی داره؟؟؟ مجبورشون کردن که برن فرما.ن .د.ا. ری.  
خب خیلی زور داره دیگه.  حق با نسترنه . 
واااااای خدا کنه سال تحویل نباشن اونجا.  من فکرشو میکنم که نسترن نباشه اعصابم خورد میشه. چه برسه به خودش. ... اصلا خدا کنه  نسترن اینا  نباشن. به اونا چه آخه .



8 )  خدابا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دوسسسسسسسسسست دارم.  میدونی ؟ بدجور  کاهل نماز شدم.  میپیچونم. یادش بخیر . چققده  خووب بودم. و چه حالی میداد اونجوری بودن. لذتش بی نظیره . توصیف نشدنی.  زیاد دور نیست. همین چند سال قبل.
...
...
 ولش کن . بهتره حرفش رو نزدم و واردش نشم که حالم خراب نشه. ولش کن . با یه آآه عمیق از قلبم بیرون میکنم دردش رو ...



9) 95 سال خوبی بودم. همین که سالم بودیم و همین که مشکل حادی نداشتیم صد هزار مرتبه شکر خدا. میدونی ؟؟؟  هرچند که زندگیم رو خط صاف بود. بی هیچ " اوجی " . 
"دریغ " هاش زیادن . اما بهشون فک نمکنم.  به این فک میکنم که خودم سلامتم. خونوادم سلامتن. و ووو

یاد این شعر افتادم . ای دریغ از «تو» اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از «من» اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از «ما» اگر کامی نگیریم از بهار...
گرنکوبی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش می‌شود هفتاد رنگ..
.

بذار بذارمش رو صفحه.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۲/۲۲
مریم م.م

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی