اولین درهم 96

1) مامان رفته عروسی و من نشستم  منتظرش تا بیاد خیالم جمع شه بعد بخوابم.

2) از سال تحویل تا حالا ، این چندمین باره که میام اینجا. هرشب که نه. اما یه شب در میون . حوصلم نمیشه چیزی بنویسم. دستم به نوشتن نمیره. دلیلشو نمیدونم چرا.

همه چیز خوبه . ملالی نیست جز گم کردم خیالی دوووور که مردم به آن شادمانی بی سبب میگویند . نه . نباید ناشکر بود. زندگی به خوبی داره طی میشه. یه جیز هایی کمه و یا اصلا وجود نداره. اما زندگی داره میگذره. با همه ی خوب  و بدش. و انصافا که داره به لطف خدا به خوبی طی میشه. فقط ...

3) هنوز تو سال جدید حافظ باز نکردم. انگار حسش نیست....

4) نسترن ، سال تحویل  فر.ماندا.ری بود. مجید و ترانه ساعت1.5 حرکت کردن از خونه و سال تحویل رو با نسترن تو ماشین بودن. ...

این روزها هم که نسترن نبود ترانه همش پیش ما بود. 

امروز اخرین روز کاریش بود.  براش یک کیک شکلاتی درست کردم و با مجید و ترانه بعده ناهار قدم زدیم رفتیم اونجا و بهش دادم.

میگفت : همکاراش کلی تعریف کردن و کیف کردن.  میگفت : فلانی از اتاق بغلی اومده بود که کجا خریدین؟؟؟ 

میگفت : باورشون نمیشد خونگیه.

و

و همه اینا در حالیه که من ؛ فقط ، یه کیک ساده کاکائویی پخنه بودم . نه بیشتر. 

...

5) با مجید اینا برای مامان جارو برفی خریدیم روز مادر و عیدی.  البته از 360 تومن  ، من فقظ120 تومنش رو دادم. اونا گفتن باید 3 قسمت بشه.  هرچی اصرار کردم قبول نکردن که نصف باشه ...

عیدی ها :

برای نسترن یه کیف مشکب خریدم 49 تومن. که برای خودم هم همون رو خریدم.

 برای ترانه یه کیف کولیه عروسکی خرریدم .خیلی بامزه است. کاملا عروسکه هاپوئه.  اولین کیف ترانه .   تو کیفشش هم یه پاکت گذاشتم با  100  (صد هزار تومن ) پول .  کبف رو هم 55 تومن خریدم.   lمارک " metoo "

به مجید هم 100 تومن نقدی دادم.

یکم رفت تو پاچه ام کلا.  :-))))).

مامان هم به همه نفری ( صدو پنجاه هزار تومن ) داد.  در کل به مجید اینا که 3 نفر بودن 450 تومن. 

من ، علاوه بر 150 تومن مامان  ،  2 تا پارجه مانتویی گرفتم از نسترن اینا. یکیش سبز ساده و یکی راه راه. هردوش رو از یزدانی خریده بود. یعنی گرون خریده بود . اما ،

اما ، راستش ، نمیدونم چرا خورد تو ذوقم.  احساس کردم اونجوری که من برای خرید وسواس و حساسیت دارم ، نسترن نداره و رفع مسئولیتی یه چیز خریده.

آهاااا ، یه تومنی هم از عمو گرفتم. عموی مامان همیشه به همه کوچیک و بزرگ از تو قران  2تومنی نو میده. خییییییییییلی دوس دارم اونو .

6) بگم از سفره 7 سین.  3 تا سبزه  توپی درست کردم با منداب. مثه درخت فانتزی و کوچیک کاشتمشون.  خیییییییییییییییلی باحال و شیک شدن. 

2 تا سبزه 2 رنگ درست کردم رو سبد نون برعکس.  یکش رو 96  درست کردم.

چن تا سبزه گندم که مامان برام گذاشت.

و اما اون یونولیت ها .  به سرانجام نرسید. اصلا فرصت نکردم.   " بر چشم بد لعنت "  :-))))))))))))

مجید کلی خورد تو ذوقش. که من آوردم تو گفتی بیار بیار. آوردم. 15 تومن منو ضرر زدی هیچی ؟؟؟؟؟

منم دیدم بچه راست میگه . این همه زحمت کشیده این همه راهو آورده.  ووووو...

یه مستطیل حدود 50 * 65   بر یدم ساده. و روش رو کاملا به  منداب ، خرفه ، خاکشیر و شبدر ، پوشوندم تا سبز بشه. اونم کی ؟؟؟

3 روز قبله عید. فک نمیکردم به سال تحویل برسه.

اما رسید . این بذر ها خیلی خیلی زود سبز میشه بر خلاف گندم.  و البته از طرفی به همون نسبت زودتر هم خراب میشه و ماندگاری کمتری داره . بهتر ه بگم ماندگاریه بسیار کمتر.

اون سبزه ی یونولیتیم با طرح روش خییییییییییییلی قشنگ شد. روش رو کوزه های کوچولوی فانتزی داشتم آبی رنگ . اونا رو گذاشتم و یه قران متنا سب با فضا و یه تنگ کوچولو هم صبح سال تحویل خریدم.

خیلی قشنگ شد. دوست داشتم. متفاوت بود.

اما یه هفت سین دیگه هم گذاشتم. چون میدونستم که این بذرها تا 13 نمیمونه. واسه همین در 2 جهت خونه ، 2 هفت سین گذاشتم.

یکی از درخت های فانتزیم رو به نسترن دادم. و سبزه 96 هم خوشش اومد و برداشت. ( بهش دادم ) .

خلاصه ، سال به خوشی و خرمی تحویل شد . به لطف خدا ، یه سال دیگه هم گذشت.

میدونی ؟  با خودم تصمیم گرفتم تو سال جدید  نه گفتن رو  تمرین کنم. 

آهاااااا. روزای قبل سال تحویل  ، یه سری اتفاقات افتاد. یعنی از چهارشنبه سوری. .. به مجید تلگرام کردم از خودم و کار و اینا ... خلاصه یه سری اتفاقات افتاد. اتفاق که نه . یه سری صحبت ها شد.  راستش هنوز نمیدونم به نتیحه رسید یا نه ؟؟؟

 

مامان نیومده . ساعت 12.39  شده.  پاشم یه زنگ بزنم .