شاید آخرین ماه رمضونم باشه
میدونی ؟ تمام حرفهای من وقتیه که به نت دسترسر ندارم. تو خیابون ، تو تخت ، یا ...
بعدش که به نت دسترسی دارم همشون یادم میره.
چیزی که این روزا حسابی داره تکرار میشه اینه که ، تو یه هفته ی گذشته یه ادم آشغال بودم. یه بدرد نخوره لجن.
میدونی؟ عجیبه برام. تو این یه هته ای که اون بچه ها مشهر بودن و تو راهش ، من انتظار داشتم هقته بی نظیری رو تجربه کنم. اما از چند روز قبل از رفتنشون ، یعنی از 4-5 تبدیل به آشغال شدم و با کمال تعجب دیدم دارم تو لجن دست و پا میزنم...
نمیدونم با خدا لج کردم یا خودم ، یا زندگی ، یا سرنوشت ، یا همه با هم ...
مدام تو ذهنم تکرار میشه که ، "شاید این آخرین ماه رمضونم باشه. "
اخرین ماه رمضون ، نه از برای مردن ، یا مریضی و نا توانی ، آخرین ماه رمضون روزه داریم.
از اول خرداد فک میکتم چرا باید روزه بگیرم من ؟ خدایی که دوستم نداره و ال وبل ... بعدش یاد فالم می افتم که میگفت ماه رمضون امسال بی نظیره و خیلی خوووب و این حرفا ... برای همین میگم امسال رو میگیرم. اما شاید بعد از ماه رمضون امسال دیگه هرگز روزه نگرفتم . دیگه نماز نخوندم. ... با اینکه میدونم لذت همه اینا مال خودمه و اول وآخرش خودم لذتش رو میچشم و خال میکنم ، با اینکه میدونم خدا هیچ احتیاحی نداره که من زیر کولر و با شکم پر ، روزه بگیرم و نماز بخونم ، با اینکه میدونم لذتش و حاله حوبش مال خودمه نه مال خدا ، با این همه
میگم شاید آخرین ماه رمضون باشه...
الان خووبم و آدم و مثه یه دحتر خووب منتظر ماه رمضونم.
میدونی ؟ به خودم میگم ، هیی؟؟؟ اینطوری نگو دخنر ، خدا این نعمت رو ازت میگیره و بعد حسرت به دل میمونی هاااا.
اینطوری نگو خدا فهرش میرسه و یه کاری میکنه دیگه نتونی روزه بگیری هاااا . اینطوری نگو...
اما خب ،
همش داره تو دهنم تکرار میشه. شاید اخرین ماه رمضونم باشه . شاید بعد ماه رمضون نه نمازی باشه و نه روزهای دیگه.
با اینکه یه هفته عینه لجن زندگی کردم الان خووبم و پاک و تمیز منتظر ماه رمضون. ...
...
...