دکتری

 

مژگان داره دکتری میخونه. زنجان .

معلومه درس خونده بود حسابی. چندین ساله که داره میخونه . پارسال هم علوم تحقیقات قبول شد و نرفت. گفت حوصله رفت و آمد ندارم.اما امسال خب دولتی قبول شد. اینکه تا زنجان زفت و آمد میکنه تغجب کردم.

لیسانس و فوق لیسانس رو باهم گذروندیم. بهم گفت : ای کاش تو هم بودی ...

گفتم : برای تو توجیه داره خوندن دکتری. برای همین چند ساله که میخونی . اما برای من دکتری توجیه نداره. هییییچ آینده ای توش نمیبینم که بخوام 4-5 سال از عمرم رو توش بذارم. 

کلی تبریک گفتم و آرزوی موفقیت و اینا .

هی ذهنم خواست بره به این سمت که :   هییییییییییی دختر ؟؟؟؟ اون جلو رفت و تو برگشتی عقب ؟؟ از نو ؟؟؟؟

اما جلوی ذهن رو گرفتم . نذاشتم درگیر مزخرفات بشه. حقیفت اینه که الان  دارغوز آباد سفلی هم دکتری میگیره. جدی میگم. یه زمانی آزاد   فقققققققققط  علوم تحقیقات دکتری داشت. اونم با استادای برجسته و خوب که اغلب اساتید دانشگاه تهران بودن .   فوق لیسانس  فقط 4 -5 نفر میگرفتن .  خوووب یادمه زمان مجید اینا مجید با رتبه 71  حتی مجاز به انتخاب رشته نشده بود سال اول کنکور ارشدش.

ارشد که میگفتی قابل احترام بودی. ارشد دانشگاه رو همه میشناختن ... ارزش و اعتبار داشت.

الان چی ؟؟؟

 فوق لیسانس که هر شهری برای خودش داره و  کووووووودن ترین ها هم ارشد خوندن.  اون به کنار جهنم.

به دکتری هم رحم نکردن بیشرفاااا.  یعمی هر شهری که دانشگاه ازاد داره دکتری هم داره. این خیلی تاسف داره.  دانشگاه های زپرتی . اساتید زپرتی و به تبع  دانشجوهای کوووودن و زپرتی.

گرفتن دکتری جز تمسخر چیزی نداره تو این دوره .  واقعیت هم همینه . تاسف داره . اما حقیقت همینه . با این وضعی که تو هر شهری  دم هر خونه ای عین قارچ  دانشگاه در اومده و همه درپیت هااا هم از دم فوق لیسانس و دکتری میگیرن  واقعا تاسف داره.

...

یادش بخیر چقد یکی از دوستای وبلاگی اصرار داشت که  :

     هی " م"  بشین بخون  برو دکتری حیفه.  

یادش بخیر . دوست خیلی خوبی بود. ...

به دلایلی بیشتر نمیتونم ازش بنویسم. اما وقتی امروز با مزگان حرف زدمو اینجا نوشتم انتهاش یاد یکی افتادم  که به صلاحدید بیشتر نمیگم در موردش...

...

دیشب میوه  " فوجی " ( ؟) خوردم طعمی شبیه موز شاید.  تا حالا نخورده بودم.  مهمونای مامان نسترن اینا آورده بودن براشون.  نسترن هم کمی به ما داد .

تو بفرما شام   دیده بودم فک کنم. ازاین میوه های مدیترانه ای...

 دیگه اینکه هوا هم ؛ به به .  آفتابی و یکم سرد . هرچی که هست آفتابه.  این خیلییییییی خوبه. 

نظام مهندسی هم زنگ زدم. گفت:  امانتی بدستم رسید مهندس. اما فرصت نکردم بهتون زنگ بزنم . عذر خواهی میکنم. 

خییییییییلی حال کردم که همه رو گذاشتم تو پاکت و چسب زدم فرستادم. حسابی فوضولی "شریف" و زیر دستاش تحریک شد. کیف کردم. کلی بسته رو اون روز این ور اون ور کرد و نگاه کرد. اما من بی اعتنا گفتم اینو برسونین به مهندس ج  تو نظام استان . 

از فوضولی مردن . مطمئنم.