بی احتیاطی
بدجوری گند زدم باز .
همه جا رد گذاشتم انگار.
بی احتیاطی کردم بدجوری. استرس دارم. هم خونواده منظورم کسایی که به سیستم هایی که ازشون استفاده میکنم دسترسی دارند و هم دوستان قدیمی وبلاگ...
استرس دارم هر لحظه . درست مثه کسی که توهم تعقیب توسط یه شبه شبح رو داره. اما اینکه درسته یا غلط ؟ اینکه توهمه یا حقیقت... نمیدونم. اما حوصلشون ندارم برای پایان دادن به این استرس هم تقلایی کنم و چیزی رو حذف کنم یا هرکار دیگه.
میدونی ؟؟؟
نباید بقیه وبلاگ ها رو انتقال میدادم. اشتباه کردی دختر . اشتباه.
تااااااااازه. اونم که عرضه انتقال و مهاجرت دادن نداشت و بلوف میزد. همه نصفه و نیمه اومد اینجا. یعنی اینکه کار نصفه انجام شد و فقط با اینکار رد گذاشتم از خودم و یه استرس و وووو
اصلا باید برای گند هام شماره بذارم. تقریبا همیشه " بی دقتی " میکنم که نتیجه اش میشه گند زدن. اینبار هم بی دقتی کردم و هم محتاط نبودم.
محتاط بودن لازمه فضای مجازیه.
...
پ.ن1) خدایا؟ شکرت. دوست دارم. کاش
کاش
کاش , شما هم کمی دوستم داشتی.
پ.ن2) خدایا .ببخشید. بابت تماااام بدیهام. تمام ناشکری هام و تمّااااااااااااام خطاهایی که خواسته و ناخواسته انجام میدم. ببخشید. معذرت میخوام.