هزار مژده که آمد بهار و گل خندید

روزمرگی
آخرین نظرات
  • ۳ شهریور ۹۶، ۲۰:۵۰ - قالب رضا
    :)
  • ۱۱ تیر ۹۶، ۱۲:۲۳ - نیما نوری نژاد
    عالی

آدرینا

پنجشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۶، ۱۰:۲۶ ب.ظ

 دیشب ساعت ۸ نازنین زنگ زده بود. نبودم. بالا بودم.   ۸.۱۵ بهش زنگ زدم.

گفت : اومدم اینجا.  هستی بیام ببینمت ؟ 

کفتم : نه . خونه ام.  ...

امروز غروب با مامان  و نسترن رفتیم یه  ؛ تو گردنی ؛  خردیدیم.

۱۶۰  تومن.   فک میکردم ۲۵۰  تومن باشه. بهش هم میخوره گرونتر باشه.  خیلی شیک و ظریفه. 

باید این هفته یه روز برم  خونه مامانش. پیش نازنین و دخترش  آدرینا.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۶/۰۲
مریم م.م

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی