هزار مژده که آمد بهار و گل خندید

روزمرگی
آخرین نظرات
  • ۳ شهریور ۹۶، ۲۰:۵۰ - قالب رضا
    :)
  • ۱۱ تیر ۹۶، ۱۲:۲۳ - نیما نوری نژاد
    عالی

۸ مطلب در دی ۱۳۹۵ ثبت شده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۵ ، ۱۰:۵۵
مریم م.م

در کاخ ذهنم عشق با عقل درگیر است

نه . در گیری ندارن. عقل پیروز میدانه . شاید چون اجازه ورود نمیده به عشق اصلا. اگرنه اگه عشق واقعی باشه که عقل و ایمون سرش نمیشه.

ول کن اصلا. شعر مناسب نمیبینم برای اینجا. حال و حوصلشم ندارم اصلا الان دیگه.


1

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۵ ، ۱۱:۱۰
مریم م.م
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۵ ، ۱۳:۱۶
مریم م.م

 

زندگی
 منشوری است در حرکت دوار
 

 منشوری که پرتو پر شکوه خلقت  

با رنگهای بدیع و دلفریبش  

آنرا
دوشت داشتنی،
 خیال انگیز
و
 پرشور ساخته است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۵ ، ۱۷:۴۰
مریم م.م

وای خدا جون .
از این پسره  حالم بهم میخوره دیگه . واقعا عق میزنم.

ببین کی سرش بالا بیارم و صاف و صوفش کنم.

مرتیکه .

خجالتم نمیکشه. بی شخصیت .

اویزون که هست. برای اولین بار غلط کردم شماره دادم به یکی.  اما خی چی میگفتم ؟  شمارمو نمیدم ؟ نمیتونم بدم ؟؟ 

خر .

 هی زنگ   این جزوه چیه . اون جزوه فلان .  

دانشگاه تموم شده ؟   رو برد زدن دانشگاه تموم شده ؟؟؟؟ 

نادان .

خنک.

برنامه امتحانی رو برام تلگرام میکنی ؟؟؟

منم نوشتم برنامه من با شما فرق میکنه . تو سایت دانشگاه هست . شماره دانشجویی و شناسنامه رو بزنین.


اسکول.

یعنی چشمام گشاد میشه وقتی بعضی حرف ها رو اس ام اس میکنه یا تلگرام .

کلا تعطیله خیلی .


تازه خنگه خدا ، مثلا لیسانس عمران بوده قبلا. 

همهی  تعطیل بازی هاش یه طرف ؛   مدل حرف زدنش  عقم میگیره.

قرررررررررربونت.  خیلی خانووومی.   عزززیزم.   چطوووووری ؟   ...

خاک بر اون سرت کنن. بی شخصیت. این چه مدل جرف زدنه.  بزنم تو دهنت ؛ دندونانت بریزن ؟؟ آشغاله نفهم.

یعنی تو چه جوری به خودت جرات میدی با من اینطوری حرف بزنی ؟ هان ؟

آلاغ.

یعنی  قربونت رو اینقد غلیظ میگه که عق میزنم اساسی. 

وحشتناک دارم تحمل میکنم. میگم تعطیله بابا  . منظوری نداره.   اما

عنقریب  سرش بالا میارم.

باید حد خودش رو بدونه مرتیکه.

 این همون فوضوله اس که میگفت : دستت چی شده ؟ 

جرا ازدواج نکردی ؟


خوبه همش 5-6 بار دیدمش و حرف زدیم. 

الانم ,

غلط به کارم شد زنگ زدم بهش ،  برای آقای ح  ، شماره دکتر فلان رو از این بگیرم.

زنگ زدم ذوق مرگ شده بود خاک بر سر. سریع پریدم تو قرو قمبزش  و حرفمو زدم. 

حالا اینم ناز بیا که من شمارشو فقط به تووووووووووو میدماااااااااااا. به کسی ندیااااااااااااااا.

چی کارش داری ؟؟؟ اخه من فوضولم.


خر.

نادانه الاغ .

چلمنگ.

مشنگ.

2 راه بیشتر ندارم یا ازش در برم همیشه ، یا اینکه عنان اختیار از کف بدم و آنچه که شایسته شه بهش بگم ..

مردتیکه ی تعطیله اسکول.


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۵ ، ۱۲:۵۵
مریم م.م

همیشه پلی برای رفتن هست!
همیشه پلی برای باز آمدن هست!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۵ ، ۱۶:۵۳
مریم م.م

درختان می گویند بهار
پرندگان می گویند ، لانه
سنگ ها می گویند صبر
و خاک ها می گویند مصاحب

و انسان ها می گویند «خوشبختی»
امّا همه ی ما در یک چیز شبیهیم ،
در طلب نور !

ما نه درختیم
و نه خاک .
پس خوشبختی را با علم به همه ی ضعف هامان در تشخیص ،
باید در حریم خودمان جستجو کنیم ..

" حسین پناهی "

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۵ ، ۱۲:۰۴
مریم م.م

     "حکایتی که با نکته دان کنند"


گفتم کی ام دهان و لبت کامران کنند           گفتا به چشم هر چه تو گویی چنان کنند
گفتم خراج مصر طلب می‌کند لبت           گفتا در این معامله کمتر زیان کنند
گفتم به نقطه دهنت خود که برد راه           گفت این حکایتیست که با نکته دان کنند
گفتم صنم پرست مشو با صمد نشین           گفتا به کوی عشق هم این و هم آن کنند
گفتم هوای میکده غم می‌برد ز دل           گفتا خوش آن کسان که دلی شادمان کنند

گفتم شراب و خرقه نه آیین مذهب است           گفت این عمل به مذهب پیر مغان کنند
گفتم ز لعل نوش لبان پیر را چه سود           گفتا به بوسه شکرینش جوان کنند
گفتم که خواجه کی به سر حجله می‌رود           گفت آن زمان که مشتری و مه قران کنند
گفتم دعای دولت او ورد حافظ است           گفت این دعا ملایک هفت آسمان کنند


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۵ ، ۱۰:۴۵
مریم م.م