هزار مژده که آمد بهار و گل خندید

روزمرگی
آخرین نظرات
  • ۳ شهریور ۹۶، ۲۰:۵۰ - قالب رضا
    :)
  • ۱۱ تیر ۹۶، ۱۲:۲۳ - نیما نوری نژاد
    عالی

کنگره

سه شنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۶، ۰۷:۵۱ ب.ظ

چند سال قبل باید میرفتم یه کنگره علمی تو  اصفهان.  مقاله داشتم اونجا.

اون موقع ، بهونه اوردم و نرفتم. اما در واقع برای خرج و مخارجش بود.

نمیدونم چرا الان یهوویی دلم کشید که برم اصفهان. برم همون کنگره.  ...

بدجور دلم کشید . کاش رفته بودم .

چقد دکتر ص بهم گفته بود. حتی از اونجا بهم زنگ زده بود بنده خدا.  فلانی خیییلی جات خالیه اینحا.  از معدود دفعات محبت دکتر بود . آدم سخت گیری بود خیلی . اما موفق .

دلم میخواااااد به اصفهون برگردم . به همون نصف جهون برگردم.  بازم به اون نصف جهان برگردم
برم اونجا بشینم . در کنار زاینده رود/بخونم ازته دل/ترانه و شعر و سرود
خودم اینجا

دلم اونجا
همه راز و نیازم اونجا
ای خدا
....



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۱/۱۵
مریم م.م

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی