گزارش سفر
سلاااااااااااااااااااااااااااااام .
ما اومدیم.
چهارشنبه ظهر ایران ایر ، اس ام اس داد که پرواز 1.5 ساعت تاخیر داره و ساعت 8 شب پروازه. منم زنگ زدم و چک کردم. چون تو سایتشون تاخیر ثبت نبود . ساعت 2 بعدازظهر هم خوده آزانسی که بیلط گرفته بودیم زنگ زد و تاخیر رو اطلاع داد.
ساعت 5.5 ماشین اومد دنبالمون.
نسترن و ترانه خونه بودن که بدرقمون کنن. ترانه کلی گریه کرد . دلمون گرفت...
نسترن ، کلی سفارش کرده بود بهم. از فرودگاه بگییییییر تااااااا قرص و داروی مامان و هتل و وووو
به محض رسیدن ، گیت باز شد و چمدون رو تحویل دادم...
تقریبا 8.45 بود که سوار شدیم.
برخلاف اونجه که شنیده بودم خییییلی باحال بود. نه من ترسیدم و نه مامان.
خلبان گفت 1.40 تا مشهده. چون تاخیر زیاد بوده من از برچ مراقبل اجازه میگیرم و از مسیر های میانبر میرم و البته سرعتم رو زیااد میکنم تا تاخیر کمی جبران بشه و بجای یه ساعت و چهل دقیقه ، یه ساعت و پنج دقیقه بشینیم مشهد.
و البته اینم گفت که بخاطر شرایط جوی مشهد ، باید اونجا ارتفاع رو کم و زیاد کنیم که نترسین . مشکل خاصی نیست و مختص آب وهوای این فصل از سال اونجاست.
من ومامان کمی خسته بودیم. یکم شاید انتظار خستمون کرده بود. از صبح انتطار رفتن میکشیدیم و بعدش...
3 نفری که ردیف جلوی ما بودن گویا هر سال میرن مشهد. اما میگفتن دیدن شب مشهد از تو هواپیما بی نتظیره و خیلی جذاب تره تاروز.
وقتی رسیدیم هتل ساعت 11.15 بود . خلوت و سکوت. خیلی سریع پذیرش شدیم و رفتیم تو اتاقمون. خوشبختانه اتاقمون طبقه اول بود و وقتایی که آسانسور شلوغ بود میشد از پله رفت.
اتاق یه سویت بود. یه اتاق خواب 3 نفره ( یه تخت دبل و یه سینگل ) . و یه نشمین با یه نیم ست مبل و میز و ...
یه بخشی کابینت و یخچال ووو
خلاصه یه نگاهی انداخیم و از چیزی که ذوق مرگ شدیم داشتن توالت ایرانی کنار فرنگی بود.
اون شب تا جابجا شدیم و ساک باز کردیم و ملافه های شخصی خودمون وووو اینا شد 12 شب. و باتبع یه نصفه روز از رزور هتلمون بی جهت رفت.
5 شنبه صبح رفتیم حرم. تو آسانسور زده بودن که گشت طرقبه همون 5 شنبه صبح ساعت 10 تو لابی جمع شن. بعد حرم صبحانه و بعدش اماده شدیم برای گشت. تو طرقبه خرید کردیم و جن تایی عکس گرفتیم.
5 شنبه و جمعه و شنبه کامل اونجا بودیم. تو این روزا ، روزانه حرم میرفیتم هر روز و جاهای که رفتیم
طرقبه ، کوه سنگی ، چالی دره ، باغ گیاهشناسی ( بهشت به نظرم ) .
و بازاها و مجتمع هایی که رفتیم :
زیست خاور , احمد آباد و ... ، 17 شهریور , پروما ، زیپ ، ویلاژ توریست
نخود و کشمش رو جدا جدا از آجیل چی خریدیم. و البته قیصی .
زعفرون و نبات رو از نمایندگی " بهرامن "
زرشک و آلو بخارا رو از طرقبه .
350 تومن فقط برای ترانه لباس و عروسک و جوراب شلواری خریدیم.
برای خودم و نسترن یه کتونی سرمه ای خیلی شیک و سنگین از احمدآباد خریدیم.
برای دایی ها و عمه و خاله مامان و خاله نسترن و مامان نسترن سوغاتی :
زعفرون ؛ نبات با نخ زعفرون ؛ زرشک و نخود و کشمش تو پک های شیک آجیل چی
برای نسترن اینا که 64 تومن زعفرون و 10 تومن نبات و 38 تومن آلو و 20 تومن قیصی و عناب و یک کیلو زرشک پفکی و آهااا یه نوع سوهان وووو ...
خیلی خوش گذشت.
شب آخر ، شب تولد امام حسین بود. یعنی روز شنبه 9 اردیبهشت 96 ، ساعت 10 از تو حرم به دایی ها زنگ زدم و گفتم 3 دقیه وقت زیارت . به سحر هم زنگ زدم. و به عمه .
سفر خوبی بود.
نمیدونم چرا رانه چپم به اندازه یه پیشدستی یا بزرگتر از یه نعلبکی کبود شده. کبوده سییییییییاه . وقتی دیدم خودم ترسیدم. الان داره بهتر میشه کم کم داره بنفش میشه. یعنی داره خوب میشه.
و
مامان
مامان هم روز آخر ، عصر روز یکشنبه تو باغ گیاهشناسی ، خواست رو یه تکه چمنی که خیس بود پا نذاره که زانوش درد گرفت و ورم کرده و میلنگه الان. آرتورزشه .
چپر چلاق (؟؟؟ چلاغ ) کردیم خودمون رو برگشتیم.
ساعت 1.5 ظهر یکشنبه 10 اردیبهشت رسیدیم خونه. 4 شب ...
خدایا ، شکرت.
سپاسگزارم.