هزار مژده که آمد بهار و گل خندید

روزمرگی
آخرین نظرات
  • ۳ شهریور ۹۶، ۲۰:۵۰ - قالب رضا
    :)
  • ۱۱ تیر ۹۶، ۱۲:۲۳ - نیما نوری نژاد
    عالی

کجدار و مریز

دوشنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۰۱ ب.ظ

عرضم به حضورتون که

جنس ها شدت ناقص شده. بعضی ها رو 15-20 کارتن داریم و بعضی هارو صفر.

ست ها  بالانس نیستن . مثلا  یکی از ظرفش 5 کارتن مونده از  دوشش 0 یا فقط یک عدد .  فعلا داریم کشدار (؟)  کجدار و مریز  میکنیم .

 همین الان یه وازه رو به درستی با مفهوم واقعی پیدا کردام.   " کجدار ومریز "  به معنی دست به عصا رفتن ٰ مدارا کردن   . ظرف رو کج نگه داشتن و در عین حال مراقب نریختن محتویات ظرف بودن.  کجدار و مریز .


خب میگفتم.

اره . فعلا باید تا میتونیم جنس هارو پول کنیم. دیکه عصر ها هم کسی نمیاد و تعطیله.

کسی که چه عرض کنم نسترن باید بیاد که ...


2 )‌این جن روزه بشدت هواسم سر خریده یه دوربینه. حتی حرفش تو خونه هم هست. نسترن هم مصره (؟) ( اصرار داره ) که بخرم. ولی ٰ پول ثامن آزاد نیست لعنتی. همه ی پول دسته ثامن الائمه اس. و دست ما خالی و خرما برنخیل. ...

امروز یه تحقیق کردم از اقای حسین . پور.   خودش چینی خریده پارسال 9 تومن. اما من جینی نمیخوام.  گفت : ساندینگ و روید هم هستن .  اما در نهایت " لایکا " حرف اول رو میزنه. تو گیلان هم چن تا شرکت بزرگه که دوربینشون لایکاست.

لایکا t03  'گفت حدود 23  بسته به قیمت دلار بالا پایین میشه.

لایکا t06 حدود 27 تومن.  این دیگه بهترینه.


میخرم . به زودی میخرم. یه gps ,و یه لایکا 06

میدونی ؟ اگه دوربین میخریدم  ماشین هم به اجبار میخریدم. :-)))) پولامو خرج میکردم تماااااااااااام. راحت.

فعلا باید باز هم منتظر بمونم ببینم چی میشه. ثامن . فک نکنم تا همون برج 12 بتونم سپرده ها رو برداشت کنم. مامان پریروز میگفت دوس داره زودتر دوربین بخرم. میگفت زمین (‌بیجار )‌رو بفروشه. بشدت مخالفت کردم. ارث پدریش رو بفروشه برای من ؟ اصلا . اجازه نمیدم. اونم تو شرایطی که مامان همیششششه دوس داره اموالی که ارث میرسه رو حفظ و حراست کنه و چندین برابر بشه. نه اینکه به تاراج بره. ...

تو فکر زدن یه دفتر ٰ خریدن یه دوربین  هستم. خدا بزرگه. تا ببنیم چی میشه.


3) آهاااااا. امروز صبح ساعت 6 با سحر رفتیم  ورزش . پیاده روی دور استخر.  2 دور زدیم.  با ماشین اومد دنبالم . تا اونجا با ماشین. بعدش 2 دور . تو راه برگشت نون سنگگ.

میدونی ؟ راستش زیاد بهم خوش نگذشت و نشاط نداد.  اول اینکه )‌ با ماشین رفتیم تا اونجا. من دوس دارم کلا از خونه پیاده برم.

دوم اینکه )سحر هم قدم با من نیست و آروم میاد. میگه چرا عجله داری ؟  خب اومدیم ورزش . نیومدیم قدم بزنیم که.   من پارسال و سالهای قبل میدویدم.

سوم اینگه ) دوس دارم زودتر بریم. 5.5 .  نه 6 .

چهارم اینکه ) سحر خیلی حرف میزنه. دوس دارم بیشتر ورزش کنیم. ورزش کنم و از محیط لذت ببرم . کمی انرِزی بدم و جملات تاکیدی و در نهایت شکر خدا و سپاسگذاری.   اما 

با سحر نمیشه. ور ور  ور  حرف های بیخود و پشت سر گویی و خاله زنگ بازی

5 اینکه )‌ هررررررررر روز نون تازه ؟؟؟ نه بابا . ادم زیاد تر میخوره و جاق میشه.  دوس ندارم این قسمتش هم .


اقا ؟

کلا حال نکردم هیج جوره دیکه . 

تازههه اون وسط میگه حالا یکم بشینیم . گفتم برووووووووووو بابا .  تفریح مگه اومدی. بیا بریم خونه دوش بگیریم. سر صبح بشینیم چیه.؟؟؟

مامان خیلی باحال بود. ان شاءالله زودتر زانوهاش خوب بشه. از اریبهشت و مشهد درگیر آرتوروز شده . ای بابا.


میدونی ؟با همه ی این بدیها و حال نکردن ها ٰ‌  بازم خوب بود. این که صبح بعده نماز  نخوابیدم و زود زدم بیرون. 

و اینکه از دیروز که گفتم میخوام برم ٰ دیدم که نسترن چقدر حسرت میخوره و دوس داره جاتی من باشه.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۵/۱۶
مریم م.م

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی