هزار مژده که آمد بهار و گل خندید

روزمرگی
آخرین نظرات
  • ۳ شهریور ۹۶، ۲۰:۵۰ - قالب رضا
    :)
  • ۱۱ تیر ۹۶، ۱۲:۲۳ - نیما نوری نژاد
    عالی

عاقیبت به خیری

شنبه, ۵ تیر ۱۳۹۵، ۱۱:۲۴ ق.ظ

دیشب شب قدر بود شب نوزدهم ... 

چون شبا من زود میخوابم هنوز 11 نشده خوابم گرفته بود. و معمولا این شبا ، نمیدونم چه مرضیه که آدم زودتر از معمول هم خوابش میگیره...

مجید ساعت 10.5 اومد پایین تا مثه هر سال احیا بیگیریم 3 تایی. با اینکه نسترن امسال 2 تا روزه گرفت اما باز هم برای مراسم پایین نیومد. یادم میاد که سال اول چقد من و مامان تعجب کرده بودیم که طرف حتی حاضر نیس دعا بخونه و فلان ...

راستش اونقد پر انرژی دعا نکردم . اما درهای امید رو برای خودم باز گذاشتم و دعا کردم . تفاوت ماه رمضون امسال با سال های قبل اینه که بشدت به یاد بقیه ام...

دیشب هم برای خیلی ها دعا کردم . برای خیلی های مثه خودم .

برای دختر خانوم حسین پور ( همسایمون ) .

برای مژگان و عاطفه ( دوستام ) ،

برای خانوم مدنی ، برای مجید معدن.. ،

برای آرش ( ر ش) ، برای  پری ،  پارسا ا  ،    وحید اینجا و عباس اونجا ،     (دوستای وبلاگیم ) .

برای عمه شهین

...

و

برای خودم  دعا کردم .

دعا کردم که خوشبخت باشن و....

علاوه بر دعاهای معمولم ، 

دعا برای اشخاص بالا ، گویا پررنگ تر بوده ...

خدایا ؟؟

کاش تقدیرم قشنگ رقم بخوره . کاش عاقبت به خیر بشم .

کاش سلامتی ، شادی  موفقیت و عشق و آرامش تو تقدیرم نوشته بشه.


 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۴/۰۵
مریم م.م

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی